تابستان ٤٢

ساخت وبلاگ
دلم میخواد بنویسم. حدودا ۱۰ موضوع برای نوشتن توی ذهنم داره چرخ میخوره . از خود امروز بگیر تا موضوعاتی ک یاداور سالهای نزدیک و دوراز دوست صمیمی قدیمی که وقتی همدیگر و صدا میزنیم بهم میگیم پسرخاله تا تولد نوزاد تازه به جمع خانواده اضافه شده امروزاما یه تصویر ناخواسته باعث بهم خوردن تمرکزم شد.وقتی امدم برای یکی از وبلاگهای جدید که دنبال میکردم کامنت بذارم متوجه شدن کلا دلیت زده تابستان ٤٢...ادامه مطلب
ما را در سایت تابستان ٤٢ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : atre2 بازدید : 8 تاريخ : سه شنبه 18 ارديبهشت 1403 ساعت: 21:26

اصولا ذات ادم تنوع پذیره . وقتی به چیزی میرسه دیگه اون اشتیاق قبل ازش کاسته میشه و به نوعی فکر میکنم اون احساس ارامشی که از بدست اوردن یا مالکیت بهش دست میده باعث میشه لذتش کمتر بشه این ممکن روی هر چیزی که بشه نسبت بهش احساس مالکیت کرد اتفاق بیافته ..... داری به چی فکر میکنی الان ؟ دلم میخواد موضوع وبیشتر باز کنم و درباره اش توضیح بدم . اما به دلایل امنیتی نمیتونم ولی همینقدر که گفتم هم باعث شد مقداری آروم بشم . + نوشته شده در سه شنبه یازدهم اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت 17:12 توسط hamed  |  تابستان ٤٢...ادامه مطلب
ما را در سایت تابستان ٤٢ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : atre2 بازدید : 9 تاريخ : سه شنبه 18 ارديبهشت 1403 ساعت: 21:26

یه ۱۷ سالی از دوران دانشگاه رفتن ما میگذره.یه اتاق ۵ نفره و ۴ تا دوستی ک هنوز باهم رابطه دوستیمون و داریم.زن گرفتن . بچه دار شدن . تازه یکیشون تجدید فراش کرد و یکی دیگه باز هم تجدید فراش کرد اما نه مثل اون یکی.همسرش که از هم محله ای هاشون بود و خیلی خوب بودُ ، بعد از ۱۲ سال زندگی و ۴ تا فرزند دچار بیماری سرطان خون شد و متاسفانه فوت کرد.امروز دوستم به همراه همسر دومش تنها از کرمان امدن زیارت و مهمان منزل ما هستند.جالب اینکه اون یکی دوستم که ایشونم تجدید فراش کرده البته به خاطر عدم تفاهمی که داشت ، از کرج امده مشهد و قرارگذاشتیم دیداری داشته باشیمچیه این دنیا تابستان ٤٢...ادامه مطلب
ما را در سایت تابستان ٤٢ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : atre2 بازدید : 24 تاريخ : سه شنبه 28 فروردين 1403 ساعت: 17:09

امسال با مصادفت هایی که در همین ماه فروردین داشتیم برای من و احتمالا خیلی از دوستان دیگه به نوع سالگردپنداری یا خاطره بازی و یه همچین چیزایی رو زنده کرد . اینکه قسمت زیادی از اول سال به تعطیلی رسمی و ماه رمضان و جو حاکم به محیط و خلاصه مخلفاتش گذشت و از روز شنبه علی رغم اون مثل قدیمی که از شنبه شروع میکنم و هیچ وقت هم نمیکرد . اتفاقا شروع شد ما بعد از یک ماه نخور و نخوابی که گذراندیم دیروز به اتفاق اق جواد رفتیم باشگاه و روال ورزش و نرمش استارت زدیم . تقریبا ابان ماه سال 80 بود که ما از خدمت امده بودیم .. اون زمان من و دایی کوچیکه و مهدی دوستم با همراه شوهر عمه کوچیکه علی اقا ، صبح های جمعه به اتفاق همکاران اداره علی اقا یه جمعی و درست کردیم که تقریبا هرهفته میرفتیم گل کوچیک میزدیم . این که میگم گل کوچیک یعنی گل کوچیکااااا . اونهم کجا ؟ جلو محوطه راه اهن مشهد که یکی از زمین گل کوچیکای اسمی مشهد بود . خلاصه سرت درد نیارم که از اون تاریخ تا همین سه چار ماه پیش نشد که هفته ای روز و من سالن نرم فوتبال و بازی نکنم .تا اینکه زد و مصدومیت زانو گریبان گیرشد و دچار پارگی شدید رباط و مینیسک داخلی و فک و فامیلش شدم . این شد که ورزش و در بخش دیگه ای شروع کردیم . تناسب اندام و این جدیداا که بهش میگن فیتنس بعد یک ماه رفتیم و گرم کردیم و حسابی خندیدیم با استاد و برو بچ دیگه ... هشتک مرد ورزش ازادی + نوشته شده در یکشنبه بیست و ششم فروردین ۱۴۰۳ ساعت 11:15 توسط hamed  |  تابستان ٤٢...ادامه مطلب
ما را در سایت تابستان ٤٢ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : atre2 بازدید : 32 تاريخ : سه شنبه 28 فروردين 1403 ساعت: 17:09

یه چندروزی که به این فکر میکنم که چرا اینقدر فکر میکنم؟تقرببا برای هرچیزی مثل این دفترچه های دستورالعمل استفاده که واسه کالاهای تولیدی تدوین میکنن،منم بطور پیش فرض یه سری طریقه انجام اعمال میکنم . خیلی جزئیات انجام اون کار برام مهم میشه. تا حدی که جابجاشدن بندی با بندی دیگر حسابی عصبیم میکنه . خوب اصلا چرا اینقدر جزئیات مهم میشه برام درحالیکه جامعه داره به سمت کلی نگری پیش میره ؟؟؟ایا این جزء از کل که میگن درست یا فقط یه سری باورهای اشتباه + نوشته شده در دوشنبه چهاردهم اسفند ۱۴۰۲ ساعت 22:59 توسط hamed  |  تابستان ٤٢...ادامه مطلب
ما را در سایت تابستان ٤٢ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : atre2 بازدید : 25 تاريخ : سه شنبه 14 فروردين 1403 ساعت: 2:09

چند روز دیگه بیشتر به پایان سال ۱۴۰۲ نمونده.

میشه هم گفت چند روز دیگه به شروع سال ۱۴۰۳ مونده

هم میتونه پایان یه سری چیزا باشه برات و هم میتونه شروع یه سری اتفاقات باشه برات

تابستان ٤٢...

ما را در سایت تابستان ٤٢ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : atre2 بازدید : 28 تاريخ : سه شنبه 14 فروردين 1403 ساعت: 2:09

فکر کنم این تنها سحر امسال باشه ک منزل پدر بودم و باشم!هرسال کمرنگ تر و تنهاتر.انگاری این داستانی که میگن اخرالزمان ازلذتهای و سنتهای دین دورتر و کمتر میشیم توسط حتی خودما داره اتفاق میافته ‌ صرفانباید کسی دیکه برامون حادثش کنِچه سحرها و افطارهایی به دورهم بودنها گذشت و همین جمع بودنش نکهمون داشته تاالان کنارهم..... فکر کنم بچه ام ازینم تنهاترباشه بوقت سحرماه رمضانش..... + نوشته شده در چهارشنبه هشتم فروردین ۱۴۰۳ ساعت 3:39 توسط hamed  |  تابستان ٤٢...ادامه مطلب
ما را در سایت تابستان ٤٢ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : atre2 بازدید : 25 تاريخ : سه شنبه 14 فروردين 1403 ساعت: 2:09

دیشب برای سومین مرتبه فیلم متفقیه که الان انگلیسیو بخاطر اینکه اشتباه نکنم نمینویسم تماشا کردم . بین ساعت 10:30 تا 12 شب .....با اینکه داستان و مو به مو میدونستم اما وقتی فیلم تمام شد تا وقتی که اخرین لوگو انتهای تیتراژ پایانی فیلم نمایش داده شد داشتم به داستان فیلم فکر میکردم . به شخصیت زن فیلم و علاقه ای که بینشون بوجود امده بود . و دست اخر مردی با تمام محکم بودنش باید سنگینی این جدایی و تحمل کنه .. امروز هم متوججه شدم یکی از دوستان به عقد کسی در امده ک مدتی باهم اشنا بودند و رابطه داشتند( رابطه ای در مسیر ازدواج ) و باز همون فکر و خیالات 20 سال گذشته که قصه اش سری دراز دارد .. + نوشته شده در شنبه بیست و هشتم بهمن ۱۴۰۲ ساعت 15:2 توسط hamed  |  تابستان ٤٢...ادامه مطلب
ما را در سایت تابستان ٤٢ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : atre2 بازدید : 18 تاريخ : چهارشنبه 2 اسفند 1402 ساعت: 18:23

میگن به مویی بنده یا اینکه میگن گر صبر کنی پایان شب سیه امید است تابستان ٤٢...ادامه مطلب
ما را در سایت تابستان ٤٢ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : atre2 بازدید : 24 تاريخ : سه شنبه 3 بهمن 1402 ساعت: 13:24

ما رفتیم و برگشتیم

خاله جان رفتند برگشتند

اما پسرخاله رفت و هنوز مشخص نیست کی برگرده

+ نوشته شده در شنبه نهم دی ۱۴۰۲ ساعت 18:5 توسط hamed  | 

تابستان ٤٢...
ما را در سایت تابستان ٤٢ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : atre2 بازدید : 27 تاريخ : دوشنبه 11 دی 1402 ساعت: 21:52